بااينكه چندهمسري مجاز بود، علي در زمان حيات فاطمه، با زن ديگري ازدواج نكرد.[۵۱] رابطهٔ زناشويي علي و فاطمه رابطهٔ ويژهاي بود و تكهمسري علي تا پايان عمر فاطمه نشانهاي بر اين امر است. منابع اهل سنّت اين مسئله را — كه چرا علي تكهمسري را در زندگي با فاطمه اختيار كرده — با روايتي توضيح ميدهند كه در آن علي از دختر ابوجهل خواستگاري ميكند، ولي پيامبر به او اين اجازه را — بهايندليل كه باعث ناراحتي فاطمه ميشود — نداد.[۵۲][يادداشت ۶] جعفر شهيدي سنديت ماجراي خواستگاري را «ضعيف» و «بدون پايهٔ استوار» ميداند، چرا كه اصل روايتِ آمده در منابع اوليه مانند صحيح مسلم و صحيح بخاري، متعلق به مِسوَر بن مَخرَمه است. راوي در آن زمان كودك بوده و الفاظي را بهكار ميبرد كه اشاراتي نامنطبق با اطلاعات تاريخي دارد مانند زندهبودن ابوجهل در زمان ماجرا. همچنين از ديد شهيدي چنين روايتي كه شِكوِهٔ محمد از علي را با سخنراني در ميان عموم نشان دهد، بايد در منابع تاريخي شايعتر از اين باشد.[يادداشت ۷][۵۳] سيد علي ميلاني در كتاب سلسلة اعرف الحق تعرف اهله، حديث خطبه علي بنت أبيجهل از مجموعهٔ كتابهاي الرسائل العشر في الاحاديث الموضوعه في كتب السنه با بررسي دقيق اين حديث در منابع صحاح، مسندها و معجمهاي متأخر، اسناد و طرق آن و بررسي روايت مِسوَر بن مَخرَمه، متن روايت و مدلول آن، به اين نتيجه ميرسد كه اين، حديثي ساختگي از سوي آل زبير بودهاست. و در توضيح اين نتيجه به چند دليل اشاره ميكند: نخست آنكه راويان اين حديث، عبدالله بن زبير، عروة بن زبير، مسور بن مخرمه — از نزديكان و همراهان عبداللّه بن زبير و از خوارج كه در جريان حمله به كعبه توسط يزيد كشته شد —، عبداللّه بن ابيمُلَيكه — قاضي عبداللّه بن زبير و مؤذن ويژهٔ او —، زُهْري — از ملازمان عروة بن زبير و از دشنامدهندگان به علي بن ابيطالب —، شعيب بن راشد راوي حديث زهري، و ابويمان راوي شعيب هستند. و دوم اينكه درصورت ايراد اين موضوع بهصورت خطبهاي همگاني از سوي پيامبر، راويان آن، نبايد تنها به دو كودك نابالغ — مسور بن مخرمه و عبداللّه بن زبير — محدود ميشد
بااينكه چندهمسري مجاز بود، علي در زمان حيات فاطمه، با زن ديگري ازدواج نكرد.[۵۱] رابطهٔ زناشويي علي و فاطمه رابطهٔ ويژهاي بود و تكهمسري علي تا پايان عمر فاطمه نشانهاي بر اين امر است. منابع اهل سنّت اين مسئله را — كه چرا علي تكهمسري را در زندگي با فاطمه اختيار كرده — با روايتي توضيح ميدهند كه در آن علي از دختر ابوجهل خواستگاري ميكند، ولي پيامبر به او اين اجازه را — بهايندليل كه باعث ناراحتي فاطمه ميشود — نداد.[۵۲][يادداشت ۶] جعفر شهيدي سنديت ماجراي خواستگاري را «ضعيف» و «بدون پايهٔ استوار» ميداند، چرا كه اصل روايتِ آمده در منابع اوليه مانند صحيح مسلم و صحيح بخاري، متعلق به مِسوَر بن مَخرَمه است. راوي در آن زمان كودك بوده و الفاظي را بهكار ميبرد كه اشاراتي نامنطبق با اطلاعات تاريخي دارد مانند زندهبودن ابوجهل در زمان ماجرا. همچنين از ديد شهيدي چنين روايتي كه شِكوِهٔ محمد از علي را با سخنراني در ميان عموم نشان دهد، بايد در منابع تاريخي شايعتر از اين باشد.[يادداشت ۷][۵۳] سيد علي ميلاني در كتاب سلسلة اعرف الحق تعرف اهله، حديث خطبه علي بنت أبيجهل از مجموعهٔ كتابهاي الرسائل العشر في الاحاديث الموضوعه في كتب السنه با بررسي دقيق اين حديث در منابع صحاح، مسندها و معجمهاي متأخر، اسناد و طرق آن و بررسي روايت مِسوَر بن مَخرَمه، متن روايت و مدلول آن، به اين نتيجه ميرسد كه اين، حديثي ساختگي از سوي آل زبير بودهاست. و در توضيح اين نتيجه به چند دليل اشاره ميكند: نخست آنكه راويان اين حديث، عبدالله بن زبير، عروة بن زبير، مسور بن مخرمه — از نزديكان و همراهان عبداللّه بن زبير و از خوارج كه در جريان حمله به كعبه توسط يزيد كشته شد —، عبداللّه بن ابيمُلَيكه — قاضي عبداللّه بن زبير و مؤذن ويژهٔ او —، زُهْري — از ملازمان عروة بن زبير و از دشنامدهندگان به علي بن ابيطالب —، شعيب بن راشد راوي حديث زهري، و ابويمان راوي شعيب هستند. و دوم اينكه درصورت ايراد اين موضوع بهصورت خطبهاي همگاني از سوي پيامبر، راويان آن، نبايد تنها به دو كودك نابالغ — مسور بن مخرمه و عبداللّه بن زبير — محدود ميشد