در سالهاي اول ازدواج، علي پول كمي كسب ميكرد. او از چاه آب ميكشيد و مزارع ديگران را آبياري ميكرد. فاطمه نيز خود خدمتكاري نداشت و خود غلات را با دست آسياب ميكرد و بر اثر كار دستانش تاول زدهبود. روزي علي خبردار ميشود كه پيامبر چند برده دريافت كردهاست. علي، فاطمه را ميفرستد تا يكي از اين بردهها را از پدرش دريافت نمايد. فاطمه پيش پدر ميرود، اما در خود اين را نميبيند كه چنين درخواستي نمايد. سرانجام علي خود بههمراه فاطمه راهي منزل پيامبر ميشود، اما درخواست او از طرف پيامبر رد ميشود. پيامبر به آنها گفت كه «او نميتواند اجازه دهد كه اصحاب صفه از گرسنگي رنج بكشند» و «من بايد بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف كمك به آنها كنم». پيامبر درعوض، ذكري كه به تسبيح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان ميآموزد. گويند علي هيچگاه پيش از خواب، گفتن اين ذكر را ترك نميكرد
در سالهاي اول ازدواج، علي پول كمي كسب ميكرد. او از چاه آب ميكشيد و مزارع ديگران را آبياري ميكرد. فاطمه نيز خود خدمتكاري نداشت و خود غلات را با دست آسياب ميكرد و بر اثر كار دستانش تاول زدهبود. روزي علي خبردار ميشود كه پيامبر چند برده دريافت كردهاست. علي، فاطمه را ميفرستد تا يكي از اين بردهها را از پدرش دريافت نمايد. فاطمه پيش پدر ميرود، اما در خود اين را نميبيند كه چنين درخواستي نمايد. سرانجام علي خود بههمراه فاطمه راهي منزل پيامبر ميشود، اما درخواست او از طرف پيامبر رد ميشود. پيامبر به آنها گفت كه «او نميتواند اجازه دهد كه اصحاب صفه از گرسنگي رنج بكشند» و «من بايد بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف كمك به آنها كنم». پيامبر درعوض، ذكري كه به تسبيح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان ميآموزد. گويند علي هيچگاه پيش از خواب، گفتن اين ذكر را ترك نميكرد